اى ستاره هاى منظومه شمسى
دست به دست برسانيد پيغام مرا
وبه ارامى در گوش افتاب بخوانيد
كه دراين سوى زمين
شب يكه تازى ميكند
رد پاى صبح ناكت را
بى شرمانه شب ناك ميكند
وبه او بگوييد
كه در مدار رفتنت
تكه هايى از خود بياويزد
تا ببيند شب در نبودش
چشم بينا را
چگونه نابينا ميكند
( جعفرى مرداد ٨٩ )
دست به دست برسانيد پيغام مرا
وبه ارامى در گوش افتاب بخوانيد
كه دراين سوى زمين
شب يكه تازى ميكند
رد پاى صبح ناكت را
بى شرمانه شب ناك ميكند
وبه او بگوييد
كه در مدار رفتنت
تكه هايى از خود بياويزد
تا ببيند شب در نبودش
چشم بينا را
چگونه نابينا ميكند
( جعفرى مرداد ٨٩ )