۱۳۹۰ شهریور ۲, چهارشنبه


صبرم داده ای
تا بی صبرم کنی ؟
تابم داده ای
که بی تابم کنی ؟
دردم میدهی
تا درمانم کنی؟
نه این رسم خدایی نیست
کمی به خود آی
تا بتوانی خدایی کنی

(جعفری –  2شهریور90 )


۱۳۹۰ شهریور ۱, سه‌شنبه

نه من
نه تو
ونه هیچ کس دیگر
نخواهد توانست
نگذارد که بشکند
بلورین شیشه غرورک ام
و تکه تکه میشود به پای تو
در شعاع این شکست گاه
آهسته قدم بردار
مباد که زخمی شود پای تو
ازتکه های غرور من

(جعفری - مرداد90)

۱۳۹۰ مرداد ۱۵, شنبه

قصر کاغذی

باورهای نقش بسته بر صورت یخ
وعبورتکه ای ابر از قدمگاه خورشید
بهانه ای شد تا قصر کاغذی ام را
آب باورهایم ببرد.

(جعفری - مرداد 90)

شب امید!

می ستایم انحنای قامت شب را
که رسید پای سحرگاه و بوسید
لب های نیمه جانش را
و سحراز این بوسه شب
جان گرفت و خندید
وسالهاست این سلسله بوسیدنها پابرجاست
وافسوس که چرا صبح به جای شب
لباس امید پوشید.

(جعفری - مرداد 90)

زندگی چند؟

من این زندگی را به زنده هایی میبخشم که نان را به بهای نان آوری و آب را به قیمت آب آوران خورده و به کسانی میبخشم که عشق را با ناخنکی میدزدند و به کسانی میبخشم که به وقت حبس در چاهی به جای چنگ زدن بر ریسمان ناجی ، صورتش را چنگ میزنند .زندگی چند؟ بردارید مال شماها
(جعفری - مرداد 90)
 
Free counter and web stats