۱۳۸۸ تیر ۲۴, چهارشنبه

انيشتن فقط يك بار رانندگي كرد

انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینانش کمک می گرفت ، راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت . انیشتین سخنرانی مخصوص به خود را انجام می داد و بیشتر اوقات راننده اش به طور دقیقی آنها را حفظ می کرد . یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود با صدای بلند در ماشین پرسید : چه کسی احساس خستگی می کند ؟ راننده اش پیشنهاد داد آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتین سخنرانی کند سپس انیشتین به عنوان راننده او را به خانه باز گرداند . شیاهت نداشتن آنها مساله خاصی نبود . انیشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود و در دانشگاهی که سخنرانی داشت کسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانست او را از راننده اصلی تمیز دهد . او قبول کرد اما کمی تردید در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سئوالات سختی از راننداش پرسیده شود او چه پاسخی خواهد داد . به هر حال سخنرانی به نحوی عالی انجام شد ولی تصور انیشتین درست از آب در آمد . دانشجویان در پایان سخنرانی انیشتین جعلی شروع به مطرح کردن سئوالات خود کردند . در این حین راننده باهوش گفت : سئوالات به قدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ گوید . سپس انیشتین از میان حضار برخاست و به راحتی به سئوالات پاسخ داد به حدی که باعث شگفتی حضار شد .

۲ نظر:

ر.علی مهر گفت...

ممنون از حضور سبز نازنینت
لذت بردم از همه چی
لینکت میکنم تا دوستانم نیز بخوانندت
بیشتر سر خواهم زد

دوشیزه شین گفت...

سلام
:))
خیلی بامزه بود.لذت بردم

 
Free counter and web stats