طاقچه لمس تو آنقدر بلند است
که به کوتاهی دستانم میخندم
کوچه چشمت آنقدر سیاه است
که به فانوس نگاهم میخندم
چونان ریشه دواندی در من
که به باغچه کوچک خود میخندم
بی نهایت گفتنی ها دارم باتو
به لکنت درحضور تو میخندم
( جعفری - آذر 89)
که به کوتاهی دستانم میخندم
کوچه چشمت آنقدر سیاه است
که به فانوس نگاهم میخندم
چونان ریشه دواندی در من
که به باغچه کوچک خود میخندم
بی نهایت گفتنی ها دارم باتو
به لکنت درحضور تو میخندم
( جعفری - آذر 89)
۱ نظر:
دستانت در وجودم ریشه دوانده است و عشق را بر من می نوشاند
ارسال یک نظر