نه من نه تو ونه هیچ کس دیگر نخواهد توانست نگذارد که بشکند بلورین شیشه غرورک ام و تکه تکه میشود به پای تو در شعاع این شکست گاه آهسته قدم بردار مباد که زخمی شود پای تو ازتکه های غرور من
من این زندگی را به زنده هایی میبخشم که نان را به بهای نان آوری و آب را به قیمت آب آوران خورده و به کسانی میبخشم که عشق را با ناخنکی میدزدند و به کسانی میبخشم که به وقت حبس در چاهی به جای چنگ زدن بر ریسمان ناجی ، صورتش را چنگ میزنند .زندگی چند؟ بردارید مال شماها
(جعفری - مرداد 90)