۱۳۹۰ مرداد ۱۵, شنبه

شب امید!

می ستایم انحنای قامت شب را
که رسید پای سحرگاه و بوسید
لب های نیمه جانش را
و سحراز این بوسه شب
جان گرفت و خندید
وسالهاست این سلسله بوسیدنها پابرجاست
وافسوس که چرا صبح به جای شب
لباس امید پوشید.

(جعفری - مرداد 90)

۱ نظر:

shadi گفت...

wooooow
in kheyli khub bud

 
Free counter and web stats