۱۳۹۰ شهریور ۲۸, دوشنبه

سرکی بکش به بهانه های من
که از تو میسازد غزل
وگوش کن این زمزمه را 
تو ضرر نمی کنی
سرکی بکش به شاخه های من
که پراست از ناچیدنی
وبچین گناهش پای من
تو ضرر نمیکنی  
سرکی بکش به پرسه های من
که پراست از دلواپسی
ومرا نادیده انگار
تو ضرر نمیکنی

(جعفرِی - شهریور 90)

۱۳۹۰ شهریور ۱۳, یکشنبه

تنهایی

آمدی تنهاییم را پرکنی
تنها شدی
آمدم تنهاییت را پرکنم
تنها شدم
رفتی تنهاییت را پرکنی
تنها شدی
رفتم تنهاییم راپرکنم
تنها شدم
داد ازاین آمدن و
داد از این رفتنها
که در هر دوحالت
تنهاشدیم

(جعفری _ شهریور90 )

بی خیالی

سرزمین من بی خیال
آسمانش بی خیال
ابرهایش هرموقع میخواهد می چکد
پاها ی من راه خود را میروند
ذهن من راهی بیراهه ها
درختان این باغ
آب را بی تشنگی سرمیکشند
هرکسی ساز خود را می زند
رهبر این موسیقی هم
بی خیالی طی میکند
من نوشتم دراین آشفتگی
تو هم بنویس
بی خیال

(جعفری _تبریز - شهریور90)

 
Free counter and web stats