گاهی چنان نزدیکی
مثل گیلاس که میشود چیدش
گاهی چنان دور
مثل فردا که نتوان دیدش
گاهی مثل سایه در تعقیب
و گاهی بیگانه با خویشش
به هر فاصله خواهی باش
تو را باید دوست میداشت.
۱۳۸۷ اردیبهشت ۳۰, دوشنبه
۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۵, چهارشنبه
۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۰, جمعه
تیزرهای تاریخی فرهنگی که خودم ساختم
۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۸, چهارشنبه
رمز عبور
- امروز که نشسته بودم وبلاگمو بروز میکردم یه هو چشمم به اولین کلامم افتاد نا خود آگاه جمله آخرین کلام تو ذهنم تداعی شد
و با خودم گفتم ما که نسبت به خودمون و دورو برمون بی اعتمادیم و رمز عبور ایمیل و وبلاگمون رو در اختیار هیچکس قرار نمیدیم
چه کسی آخرین کلام ما رو در انتهای زندگیمون تو وبلاگمون قرار میده و اعلام میکنه که صاحب این وبلاگ واین ایمیل وجود خارجی ندارد...........
راستی چه کردیم با حس اعتماد خویش ایکاش میشد به همدیگر اعتماد داشته باشیم تا هر روز وبلاگمون بروز میشد و ازبین نمیرفت!
فکر میکنید کسی پیدا بشود که رمزعبورمون رو در اختیار این آدم قرار بدیم؟
نقطه پایان من را چه کسی خواهد کاشت ؟
۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۷, سهشنبه
سکوت
سکوت اگر مقاوم بود
به صدای باد مزاحم نمی شکست
سایه اش اگر سنگین نبود
فریاد می شد پرواز می کرد
اگرمی شنوی فریاد سکوتم را
و سکوت فریادم را
بشکن حباب هفت رنگ سکوتم
به صدایی نمناک
به نگاهی حتی
۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۵, یکشنبه
اولین کلام
به رسم ادب وبه حرمت همه دوستانم
سلام
من از امروز افتخاردارم تا میزبان حضور دوستانی باشم که دراین تخته سیاه بخوانیم وبنویسیم ولی انقدر بنویسیم یا طوری بنویسیم
که مجبور نباشیم ان را پاک کنیم
سلام
من از امروز افتخاردارم تا میزبان حضور دوستانی باشم که دراین تخته سیاه بخوانیم وبنویسیم ولی انقدر بنویسیم یا طوری بنویسیم
که مجبور نباشیم ان را پاک کنیم
اشتراک در:
پستها (Atom)